به گزارش جهان به نقل از کیهان، در واکنش دفتر هاشمی آمده است: اقلیت افراطی وقتی میبینند در بایگانی بیشمار خویش، سندی برای جرمتراشی علیه مردم و معلمان صبور آنها در مکتب اعتدال ندارند، ذرهبین سیاسی به دست، در آثار مکتوب و شفاهی تاریخ میگردند و با انتخاب تیترهای شبههافکن برای خاطراتی که بارها و بارها منتشر شدهاند، میخواهند هم به ذهن مشوّش خویش و دوستان دلواپسشان، القای آرامش نمایند و هم سنگی در تاریکی بیندازند تا شاید مردم را از انتخاب عاقلانه خویش پشیمان نمایند.
در ادامه این مطلب آمده است: تازهترین اقدام این جماعت پرکار که هدف هر وسیلهای را برایشان توجیه مینماید، تکرار شیوه سابق، یعنی تلاش برای القای اختلاف بین آیتالله هاشمیرفسنجانی و جامعه روحانیت مبارز و عضو تأثیرگذار آن، یعنی حجتالاسلام والمسلمین ناطقنوری است که میدانند وحدت سیاسی این دو شیخ اعتدال، آرزوهای افراط و تفریط را بر باد داد و اتفاقا به همین دلیل هم عصبانیاند و مجبورند برای تخلیه روحی، روانی خویش دست به شبههافکنی و بهانهجوییهای مسخره سیاسی، باندی بزنند.
نویسندگان توضیح پس از پرخاشگری و فحاشی گسترده به مصاحبه هاشمی با کیهان در سال 82 استناد کردهاند که هاشمی آنجا میگوید:«قضیه کارگزاران یکی از مواردی است که حقیقتا من در آن مظلوم هستم. خیلی هم نمیتوان روی آن حرف زد. بخشی از حرفهایم را گفتهام. ولی دانستن شما خوب است. همهچیز نشان میداد که جناح راست خودش را برای قبضه کردن همه جای کشور آماده کرده است... انتخابات مجلس پنجم که میخواست انجام شود مثل همیشه و نه این دفعه به صورت استثنایی در جامعه روحانیت مبارز کفتم که باید حالت پدری را که امام(ره) میخواست، داشته باشیم و حفظ کنیم و لیست تهران را ترکیبی از نیروهای انقلاب بدهیم و از هر جناحی در آن باشند. خیلی هم روی این ( در جامعه روحانیت) بحث کردیم. همین بحث در جریان بود که بخشی از دولت من همینهایی که بعدا کارگزاران شدند- به ما اطلاع دادند که بنا دارند در انتخابات لیست بدهند.
هاشمی سپس تشکیل کارگزاران- آن هم توسط برخی اعضای دولت و با استفاده از بیتالمال - را به رضایت رهبر معظم انقلاب نسبت داده است.
اما آنچه ناطقنوری در خاطرات خود میگوید که موجب ناراحتی کارگزارانیهای اطراف آقای هاشمی شده این است که «کارگزاران ظاهرا با آقای هاشمی- صحبت کرده بودند و تصمیم داشتند که یک تشکیلاتی راه بیندازند و فقط به دنبال بهانه بودند که توجیهی برای تشکیلاتشان بیابند... واقعیت این است که آنها کسانی را پیشنهاد داده بودند که ما نمیتوانستیم همه را به راحتی قبول کنیم.
وی ادامه میدهد: معلوم شد که اصلا موضوع چیز دیگری بوده و آن بحث کارگزاران بود که آقای هاشمی آنها را مطرح کرده بود... یقینا در مورد این جریان قبلا برنامهریزی و مطالعه شده بود زیرا یک حزب به این زودی تشکیل نمیشود و نمیتواند به این سرعت آنچنان سریع وارد میدان شود و تبلیغات گستردهای راه بیندازد. آقای هاشمی در یک مقطعی، به من گفتند: «فائزه- دختر ایشان - را هم در لیست بگذارید». من گفتم اصلا جامعه روحانیت با این تفکر نمیسازد.
ناطقنوری خاطر نشان میکند: وقتی کارگزاران سازندگی اعلام موجودیت کرد، مقام معظم رهبری یک برخوردی با آنها کرد و فرمود: «آنهایی که وزیر هستند و مسئولیت دارند نمیتوانند در این تشکیلات باشند»،... کارگزاران بدین نحو تشکیل و مدتی بعد هم وارد میدان تخریب شدند. حداقل تخریب آنها این بود که با حجم پول زیاد، روزنامه «بهمن» را راه انداختند که آقای مهاجرانی در آن حرفها و حملاتی علیه من داشتند. از جمله اینکه مطلبی را با عنوان «آرزو خواهی لیک اندازه خواه» در ارتباط با من نوشته بودند.
ناطق آنگاه ادامه میدهد: اگر کسی از کارگزاران میپرسید که شما از کجا پول میآورید، میگفتند: «ما با صنعت و صنایع ارتباط داریم، مراکز تولید به ما میدهند»؛ بنابراین آنهایی که از مرکز تجارت پول میگیرند، مشروع نیستند، اما از جای دیگر مشروع است؟! که البته لیست آن شرکتهایی که اینها پول گرفتند و خودشان هم نوشتند را من دارم.
ناطقنوری معتقد است: از لحاظ منبع مالی ما نه کارخانه داریم نه تجارت، نه واسطهکاری نه رانتخواری، ناچار بودیم از همین آدمهای متدین که همفکر ما هستند، پول بگیریم؛ البته آنها هم حاضر بودند برای تفکرشان پول خرج کنند. وقتی کارگزاران وارد شدند، با حجم عظیمی از تبلیغات، جامعه روحانیت را بایکوت کردند.
با این اوصاف سوال این است که دفتر هاشمی با کدام منطق انتشار خاطرات ناطق نوری را دور باطل در پیله تخیلات و توهمات سیاسی عنوان کرده است؟